مسئله شهر امن برای زنان؛ بخش اول

۳۰ مرداد ۱۴۰۲ | ۱۲:۳۵ کد : ۶۱۵۴۷ یادداشت ها و جستارها
تعداد بازدید:۵۸
مسئله شهر امن برای زنان؛ بخش اول

مسئله شهر امن برای زنان (1)

 

در بحث توانمندسازی زنان و دختران، افزایش مشارکت آنها در فضاهای عمومی، تصاحب فضا و تعامل با عناصر مادی، انسانی و اجتماعی بسیار اهمیت دارد. یکی از موضوعاتی که ارتباط تنگاتنگی با چنین مشارکتی دارد، مسئله امنیت زنان در فضاهای شهری است که به دلیل تکثر مولفه‌ها و عوامل مداخله‌گر، می‌تواند با پتانسیل‌ها و چالش‌های فراوانی همراه باشد. در سلسله یادداشت‌های پیش رو، مسئله زنان و امنیت در شهر را مورد بررسی قرار داده و مهم‌ترین ویژگی‌ها و شاخص‌های آن را مرور می‌کنیم.

امنیت در لغت به معنای نداشتن دلهره و دغدغه است. معنای لغوی امنیت نیز رهایی از خطر، تهدید، آسیب  اضطراب، هراس، ترس، نگرانی یا وجود آرامش، اطمینان، آسایش، اعتماد و تأمین است. فرهنگ عمید معانی آرامش و آسودگی و ایمنی را برای مفهوم امنیت مناسب دانسته است. در واقع می‌توان گفت امنیت یعنی رفع خطر و رفع خطر یعنی استفاده بهینه از فرصت. بنابراین می‌شود چنین نتیجه گرفت که امنیت دارای دو عنصر اساسی تهدید و فرصت است و برقراری امنیت منوط به رهایی نسبی از تهدید و بهره‌گیری بهینه از فرصتهاست. به این ترتیب امنیت شامل دو وجه است: در وجهی امنیت در گرو نبود خطر است و در وجهی دیگر کسب فرصت‌ها و تضمین منافع و ارزش‌هاست. بر اساس نظریه نیازها در هرم مازلو، امنیت یکی از نیازهای ضروری و پایه‌ای برای تعالی انسان تلقی می‌شود، درست شبیه نیازهای فیزیولوژیک که برای تداوم حیات ضرورت دارد. لذا ارتقای این مؤلفه بر سلامت و سعادت انسان‌ها و در نتیجه جامعه تأثیر مستقیمی می‌گذارد. مشخصه‌های فردی همچون شخصیت، موقعیت اجتماعی در ادراک از امنیت و میزان استفاده فرد از یک فضای شهری تأثیر دارند. از مهم‌ترین عوامل شخصیتی مؤثر بر احساس ناامنی، عامل جنسیت می باشد. معمولاً وظیفه برقراری امنیت را دولت‌ها بر عهده دارند. به عبارت دیگر دولت از طریق قدرتی که در دست دارد در صدد است تا هم امنیت مردم (از طریق پلیس و قانون) و هم امنیت مرزهای ملی (از طریق ارتش) را فراهم کند؛ وقتی دولت امنیت مردم از طریق پلیس و قانون را تأمین می‌کند آن را امنیت اجتماعی می‌گوییم. از طرف دیگر می‌توان گفت امنیت اجتماعی از طریق خود افراد و گروه‌های فعال جامعه نیز تأمین می‌شود؛ یعنی به جز دولت افراد جامعه نیز می‌توانند امنیت اجتماعی را فراهم کنند. در واقع تأمین امنیت اجتماعی زنان می‌تواند هم از طریق دولت و هم از طریق خود زنان در جامعه تأمین شود.

مفهوم دیگری که مدنظر قرار می‌گیرد، فضاهای شهری است. در نخستین برنامه‌ریزی‌های شهری در نیمه نخست قرن بیستم، شهرها براساس تفکیک کارکردها به شیوه سنتی مورد توجه قرارگرفته‌اند؛ یعنی زنان به حوزه خصوصی و مردان به حوزه عمومی تعلق داشته‌اند. این تفکیک با وجود افزایش شهرنشینی، توسعه شهرها و تغییرات همچنان باقی مانده و باعث ایجاد تناقضی شده است که نتیجه آن ناامنی زنان در فضاهای شهری است. براین اساس محققان معتقدند فضا به دو دسته عمومی و خصوصی قابل تقسیم است. فضای خصوصی، فضایی است که صمیمیت و شخصی بودن از صفات بارز آن است و فضای عمومی، فضایی است که برقراری تعاملات از خصوصیات بارز آن به شمار می‌آید. با توجه به این می‌توان گفت فضای شهری فضایی است که به خوبی با الگوی شهر یکپارچه شده و امنیت عمومی را رواج می‌دهد.

زنان و مردان دارای تفاوت هایی در ادراک و برخورد با محیط پیرامونی خود هستند. به عنوان مثال زنان از لحاظ بینایی زاویه دید بیشتری نسبت به مردان داشته و در مقابل، مردان از عمق دید بیشتر برخوردار بوده و توانایی دید فواصل دورتر را دارند؛ زنان از نظر قوای شنوایی از توانایی‌های بالاتری نسبت به مردان برخوردار هستند؛ از نظر قوه چشایی، زنان نسبت به مردان قدرت تشخیص دقیق‌تری دارند؛ قوه بویایی تفاوت چندانی در میان زنان و مردان ندارد؛ همچنین استعداد تجسم فضایی، جهت یابی و هدف گیری در مردان به مراتب بهتر از زنان است. زنان به طور ویژه یک نقشه ذهنی با جزئیات بیشتر از نواحی مختلف شهر را که در آن احساس امنیت می‌کنند و از قسمت‌هایی که باید از آن اجتناب بورزند، در ذهن می‌سازند. این چارچوب ذهنی ایجاد شده مبنای سنجش، قضاوت و طراحی الگوی حرکت زنان از محیط‌های عمومی شهری می‌شود. نتایج یک تحقیقات در استرالیا نشان داده است که زنان به طور عام از مواردی نظیر بیرون رفتن در شب، موقعیت‌های ابتدایی و یا انتهایی در سفرهای حمل و نقل عمومی، مثل منتظر ماندن در یک ایستگاه اتوبوس و یا پیاده‌روی از ایستگاه به سمت ماشین پارک شده، استفاده از پارکینگ‌های مرکز شهر به ویژه در شب و به ویژه اگر طبقاتی باشند، اجتناب می‌کنند.

حقیقتی که وجود دارد این است که تعداد زیادی از زنان پس از تاریک شدن هوا از خانه‌های خود بیرون نمی‌آیند تا از فضاهای عمومی استفاده کنند و یا از کسی می‌خواهند تا آنان را در حضور شبانه مشایعت کند. تمایل زنان و ارتباطات آنان بر جمعی بودن و مشمولیت تأکید دارد، در حالی که مردان معمولاً فردگرا هستند. زنان بر ارتباط با مردم و سایرین بیشتر از یک «انجام وظیفه» تاکید داشته و برای آن ارزش قائل هستند. بنابراین زنان دارای تفاوت‌های ادراکی بسیاری در ارتباط با محیط پیرامون خود نسبت به مردان می باشند، که همین امر باعث درک متفاوت آنان از فضا شده و میزان حضورشان در فضا را تحت تاثیر قرار می‌دهد. لذا بایستی در طراحی فضاهای شهری به این تفاوت‌ها توجه لازم را مبذول داشت تا حضور زنان در شهر به صورت گسترده‌تری مشاهده شود. عدم حضور مؤثر زنان و یا حتی عدم رضایت و امنیت فکری آنها از فضاهای عمومی، زمینه ناامنی محیطی در شهر را افزایش داده و شرایط حذف تدریجی و مردانه شدن محیط‌های اجتماعی شهری خواهد شد. اکنون در حوزه‌های خصوصی، مانند خانه‌ها، خشونت علیه زنان و دختران به عنوان نقض حقوق بشر شناخته شده است. اما خشونت در فضاهای عمومی، به ویژه آزار جنسی، به عنوان بخشی "عادی" از زندگی اجتماعی تلقی می‌شود. این نشان‌دهنده نگرش‌ها و رفتارهای تبعیض‌آمیز است که کلیشه‌ها و نابرابری‌های جنسیتی را تداوم می‌بخشد. در اینجا سؤالی که ممکن است پیش بیاید این است که چرا توجه و ارتقای امنیت زنان می‌تواند یا باید اهمیت داشته باشد؟

زندگی زنان در شهرها همواره تحت تأثیر نبود امنیت شهری واقعی یا بالقوه است و این امر مانع دیگری برای زنان است که نتوانند شهروندان فعال همه‌ جانبه باشند. همچنین براساس یافته‌های پژوهش‌های گوناگون احساس ناامنی زنان معمولاً در کلان‌شهرها که حلقه تعاملات اجتماعی گسترده تر است، نسبت به شهرهای کوچک‌تر که بافت‌های سنتی و هنجاری اجتماعی محدودیت کافی را برای مقابله با ناامنی ایجاد می‌کنند، محسوس‌تر است.  نوع جنایت در مورد زنان و مردان متفاوت و حس امنیت آنان نیز تبعاً متفاوت است. معمولاً زنان نسبت به مردان بیشتر احساس ترس می‌کنند، گرچه ممکن است کمتر از مردان قربانی خشونت در محیط های عمومی شهری شوند. به طور کلی مردان احساسی مثبت تر در مورد امنیت محیط خودشان نسبت به زنان دارند. مثلاً؛ هم مردان و هم زنان در تاریکی احساس ناامنی می‌کنند، اما درجه حس ناامنی در زنان بالاتر است. ترس از وقوع جرم و قربانی شدن، رفتار و حالات را در فضاهای عمومی شهری تغییر می‌دهد و این اثرات بر روی زنان و سایر گروه‌های آسیب‌پذیر اجتماعی و اقتصادی شدیدتر بوده و موجب محدود نمودن حرکت زنان به ویژه پس از تاریک شدن هوا و کاهش فرصت های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آنان می‌شود . در چنین شرایطی زنان در فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی محروم می‌شوند و البته در اینگونه موارد هیچ تردیدی نیست که همواره زنان فقیرتر بیشتر قربانی جرم و جنایت ناشی از عدم امنیت می‌شوند.

نکته جالب این است که تاریکی شب خود به عنوان یک عنصر"طبیعی" از تغییر محیط زیست که بر ترس از جرم تأثیر می‌گذارد، از نظر اجتماعی تحت تاثیر جو اجتماعی حاکم بر فضای شبانه قرار می‌گیرد. چنانچه در کشور ما و در شب‌های عزاداری ماه محرم و حضور فعال مردم تا ساعت‌های نیمه شب، زنان آزادانه و گروهی یا انفرادی با آرامش در معابر و پارک‌ها قدم می‌زنند. برای مثال در تجربه‌ای که در فنلاند انجام گرفته است، مشخص می‌سازد که با وجود آنکه شب‌های تابستانی کوتاه مدت‌تر هستند و در زمستان تاریکی زود هنگام بعد از ظهر وجود دارد، با این حال زنان شب‌های تابستان و زمستان را به یک اندازه خطرناک درک کرده‌اند. در این صورت به این نکته اشاره کرده‌اند که در واقع آنچه که زنان را محتاط می‌کند،  "شب اجتماعی[1] " است نه شب محیطی به تنهایی، به عبارت دیگر برای زنان مسأله مهم بیشتر این است که چه چیزی در فضاها و در شب هنگام، در حال وقوع است.

مدافعان حقوق زنان معتقدند، درحالیکه امنیت همیشه به عنوان یک موضوع مردانه مورد توجه قرارگرفته است، به ندرت زنان در ادبیات امنیت بازشناسی شده‌اند. از نظر آنان، امنیت اجتماعی وقتی کامل می‌شود که زنان به طور اساسی در مرکز امنیت قرار گیرند. ترس از خشونت و تعدی، اعتماد به نفس تعداد زیادی از زنان را تضعیف می‌کند و دسترسی به فضای شهر را برای آنان با محدودیت مواجه خواهد کرد. مهم‌ترین نیاز امروز زنان برای گسترش فعالیت‌های اجتماعی آنها، ایجاد امنیت است و هر چه حضور زنان در عرصه‌های مختلف، جدی‌تر و پررنگ‌تر باشد، امنیت آنها بیشتر خواهد بود.

 مفهوم فضاهای عمومی امن برای زنان و دختران در دهه 1970 محبوبیت پیدا کرد. در آن زمان زنان در امریکای شمالی راهپیمایی علیه ترس و تجارب خشونت جنسی و پرخاشگری ترتیب دادند تا «شب را پس بگیرند». بعدا این تجربه‌ها در شهرهای دیگر تکرار شد. در اواسط دهه 1980 شهرهای اروپایی شروع به پرداختن به این موضوع کردند. شورای لندن و وزارت مسکن هلند و دیگران دستورالعمل‌هایی برای افزایش امنیتی زنان و دختران ایجاد کردند. البته که هنوز هم رویکردهای شهر ایمن برای زنان یک منطقه به دانش و تجارب بیشتری نیاز دارد. اما این اطلاعات، به اشتراک‌گذاری تجربیات، ابتکارات و نتایج اقدامات کمک می‌کند.

سازمان ملل متحد از نوامبر۲۰۱۰، ۲۷ شهر امن که دارای فضاهای عمومی ایمن بوده‌اند را "شهرهای مبارز" نامیده و حمایت کرده است. این حرکت جهانی از آن زمان به طور مداوم رشد کرده است. در سال ۲۰۱۳، کمیسیون وضعیت زنان سازمان ملل آزار و اذیت جنسی و سایر انواع خشونت‌های جنسی در فضاهای عمومی را به عنوان یک زمینه خاص برای نگرانی شناسایی کرد و از دولت‌ها خواست تا اقدامات پیشگیرانه را اجرایی کنند. شهرهای شرکت کننده در طرح جهانی UN Women متعهد می‌شوند که زنان و دختران از نظر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در فضاهای عمومی آزاد از آزار جنسی و سایر اشکال خشونت جنسی توانمند شوند. داده‌ها‌، سیاست‌ها، سرمایه‌گذاری‌ها و حمایت از مولفه‌های اساسی و استراتژی‌های جامع برای جلوگیری و پاسخ به خشونت جنسی علیه زنان است. استراتژی‌ها شامل چهار دسته مداخلات کاملاً تلفیقی است که توسط مقامات محلی و ملی، سازمان‌های مردمی / زنان و سایر شرکای جامعه اجرا می‌شود.

یک مطالعه پیمایشی از اولین مجموعه مداخلات اجتماعی تحت عنوان اولین برنامه بومی کانادا برای بازماندگان خشونت جنسی، گزارش می‌دهد که ابتکارات جدیدی برای ایجاد امنیت در حمل و نقل در حال انجام است و آژانس‌های اجرای قانون مکانیسم‌های قوی‌تری برای جمع آوری داده‌ها برای بررسی جرائم در مورد خشونت‌‌های جنسی و ایجاد همکاری با سازمان‌های شهری برای افزایش گزارش آزار جنسی ایجاد کرده‌اند. کارگاه‌های آموزشی برای افزایش آگاهی در مردان و پسران بخشی از انگیزه آموزش عمومی و به اشتراک‌گذاری اطلاعات بوده است. انتقال هنجارهای اجتماعی فعالیت‌های تحول‌آفرین در مدارس، جوامع و سایر اقدامات آگاهی بخش، برابری جنسیتی را افزایش داده و روابط محترمانه جنسیتی و ایمنی را در فضاهای عمومی ارتقا داده‌ است. در ایران، باتوجه به تحقیقاتی که برروی ۱۰ محله در پژوهش "بررسی مسائل آزارهای خیابانی" صورت گرفته است، مصادیق خشونت‌ها و آزارهای خیابانی در هرمنطقه متفاوت و باتوجه به شرایط و بافت محلی هر محله متغییر بود. مصادیق خشونت را می‌توان در دو دسته اصلی تقسیم کرد.

دسته اول خشونت‌هایی که در بین تمامی محله‌ها مشترک بود خشونت و آزارهایی هستند که ریشه‌های ساختاری دارند و فراتر از بعد محلی و منطقه‌ای و شهری‌اند. به عنوان نمونه رواج دزدی، سرقت و خفت‌گیری ریشه در مسائل اقتصادی و معیشتی دارد. شاید بشود با تصمیمات فردی و گروهی اهالی محلی از بروز این مسئله تا حدی کاست اما تغییرات اساسی میسر نمی‌شود و همینطور رفتارهای خشونت آمیز نیز ادامه پیدا خواهد کرد. همچنین در همین دسته یکسری از خشونت‌ها و آزارهایی قرار دارد که نتیجه مستقیم یا غیر مستقیم مداخلات توسعه شهری و منطقه‌ای است. این مداخلات بدون توجه به بافت محلی و مطالعات جامعه شناختی صورت گرفته است. به طور مثال تخریب بافت‌های فرسوده محله‌ها و رهاسازی آنها به صورت نیمه‌کاره یکی از علت‌های بازتولید خشونت‌های خیابانی می‌تواند باشد. دسته دوم مصادیق آزارهای خیابانی است که می‌توان با مدیریت صحیح شهری و مشارکت مردم محلی به خصوص زنان از میزان‌ آنها کاست. حضور فعال زنان در این اقدامات باعث می‌شود به صورت درست و اصولی مواردی که باعث ایجاد احساس ناامنی می‌شود را اصلاح کرد. تقسیم‌بندی مصادیق خشونت به این علت بود که تنها می‌توان برای دسته دوم پیشنهادات کاربردی و راهبردی ارائه کرد. چراکه عوامل بروز آزار و اذیت‌های دسته دوم نیازمند راهکارهای کلان است. ایجاد حس ناامنی و بروز خشونت و آزار خیابانی ناشی از معابر تاریک و کم نور در سراسر منطقه و درکلیه محلات فقدان نور مناسب باعث بروز خشونت و آزار خیابانی و همچنین به وجود آمدن احساس ناامنی در زنان شده است.

مهم‌ترین هدف مدیریت شهری را می‌توان ارتقای شرایط کار و زندگی جمعیت سا کن در قالب اقشار و گروه‌های مختلف اجتماعی و اقتصادی و حفاظت از حقوق شهروندان، تشویق به توسعه اقتصادی و اجتماعی، پایدار دانست. شهرها باید به‌گونه‌ای مدیریت شوند که جای هیچگونه ترس و احساس عدم امنیت برای شهروندان باقی نگذارد. به همین دلیل ترس عاملی برای محرومیت زنان در رفتن به فضاهای عمومی شهر و نظارت عاملی برای تأمین احساس امنیت می‌باشد. نظارت به این دلیل اهمیت دارد که گروه‌های آسیب‌پذیر و از جمله زنان به دلیل عدم احساس امنیت فرصت‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را از دست می‌دهند. در این زمینه می‌توان گفت پیشگیری از جرائم با استفاده از طراحی محیطی می‌تواند نوعی رویکرد هدفمند در جهت کاهش جرائم در محیط‌های مصنوعی شهر قلمداد شود که به طور مؤثری در افزایش سرمایه اجتماعی، بهبود کیفیت زندگی و افزایش رضایتمندی شهروندی و در نتیجه بهبود رفاه اجتماعی و سلامت جامعه، تأثیر بسزایی دارد. آنچه در اینجا مدنظر است تأکید بر محیط فیزیکی و کالبدی شهر و تأثیرات آن نسبت به نقش و حضور اجتماعی زنان در شهر است.

در حال حاضر که شاهد روند روزافزون حضور زنان در محیط‌های کار و فعالیت اجتماعی شهر هستیم، کالبد شهر و ساختار آن، باید پاسخگوی حضور گسترده آنان در فضاها و عرصه‌های مختلف سکونت، کار، حمل و نقل و غیره باشد. وقتی زنان و دختران احساس امنیت نمی‌کنند در خیابان‌های شهر قدم بزنند، کالاهای خود را بفروشند یا از بازار خرید کنند، رفت‌وآمد و استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی یا حتی استفاده از توالت‌های عمومی، می‌تواند برای آنها خطرساز به شمار آید. تمامی این تهدید‌ها و تجربیات خشونت آمیز می‌تواند بر دسترسی زنان به فعالیت‌های اجتماعی، آموزش، اشتغال و فرصت‌های رهبری اجتماعی تاثیر بسزایی بگذارد. با توجه به آنچه بیان شد، می‌توان گفت عدم امنیت زنان در فضاهای شهری مشارکت کامل آنان را در اجتماع محدود می‌سازد، و علاوه براین بر آسیب‌های روانی فرد بر خانواده‌ها و در نهایت بر کل جامعه تأثیرگذار خواهد بود. برای جلب مشارکت و فعالیت زنان در اجتماع، حمایت اجتماعی و افزایش اعتماد به نفس آنان و فراهم کردن امنیت برای حضور آنها در اجتماع ضروری می‌نماید.

ادامه دارد.

تهیه و تدوین: دکتر مهسا تیزچنگ؛ دبیر کارگروه توانمندسازی اندیشکده بانوان

text to speech icon

کلید واژه ها: کارگروه توانمندسازی شهر امن اندیشکده بانوان شهر امن برای زنان


نظر شما :