پنهان‌بودگی زنان با تحصیلات عالی در بازار کار

۱۱ تیر ۱۴۰۲ | ۰۹:۳۱ کد : ۵۸۹۲۴ یادداشت ها و جستارها
تعداد بازدید:۱۲۲
پنهان‌بودگی زنان با تحصیلات عالی در بازار کار

سرآغاز

با وجود پیشینه طولانی کار زنان در فعالیت‌­هایی چون کشاورزی و مشارکت آنها در فعالیت‌­های جمعی، ریشه کار دستمزدی و نقش‌­آفرینی زنان در بازار کار، میراث انقلاب صنعتی است. میراثی که پیرو نیاز و خواست سرمایه‌­داری شکل گرفت اما در بستر مدرنیته و توسعه­‌خواهی به‌تدریج تبدیل به مطالبه فراگیر اجتماعی شد. معنای کار و بستر انجام آن نیز همواره متفاوت بوده و در برهه­‌های مختلف چانه‌­زنی­‌های بسیاری بر سر تعریف مفهوم کار، تحدید گستره وظایف آن و شرایط انجام کار به‌ویژه برای گروه­‌هایی چون زنان و کودکان مطرح بوده است. کار کردن به معنای فعالیتی برای کسب درآمد در رویکردهای ترقی­‌خواه به معنای کار بیرون از خانه و منبعی برای استقلال اقتصادی تعریف می­‌شود. در سویه دیگر این طیف، رویکردهای محافظه­‌کارانه نیز، با تعریف کار به معنای وظیفه­‌ای فراتر از وظایف مادری و همسری، ابتدا توانست نهاد خانواده را برای فعالیت زنان توجیه نموده و سپس به‌تدریج به‌عنوان رکنی از تقسیم‌کار مبتنی بر جنسیت در حیات روزمره تبدیل شود.

در این بستر، نیاز مستمر سرمایه‌­داری و تلاش جنبش‌­های زن­‌گرایانه در قرن بیستم، ادامه تحصیل و اشتغال را به‌عنوان یکی از حقوق حقه زن مدرن تثبیت نمودند. در کشورهای درحال‌توسعه نیز به‌تبع دیرآمدگی و تاخیر در توسعه‌­خواهی، مطالبه تسهیم عرصه عمومی برای نقش‌­آفرینی زنان و مردان با فاصله زمانی صورت پذیرفت. اما آنچه امروز شاهد آن هستیم، نه صرف مجاز بودن فعالیت اقتصادی و اجتماعی زنان، بلکه ضرورت آن است. البته باید توجه داشت که ضرورت کار، از بررسی چیستی کار و چگونگی و کیفیت انجام آن نکاسته است.

در این نوشتار برآنیم تا به فعالیت زنان با تحصیلات عالی در دو حوزه به‌ظاهر دور و متفاوت بپردازیم. گروه اول، زنانی که پس از کسب مدارک دانشگاهی، به سازمان‌­هایی در اقتصاد رسمی وارد می­‌شوند و بخت آن را دارند که امکان تغییر و صعود پایگاه شغلی برای آنها ایجاد شود. گروه دوم زنانی هستند که در نقطه مقابل، هیچ جایگاهی در اقتصاد رسمی نداشته و در جستجوی کار و کسب درآمد راهی مشاغلی در اقتصاد غیررسمی می‌­شوند.  

اقتصاد غیررسمی، زنان و محرومیت مضاعف

طبق اعلام مرکز آمار ایران از هر ۴ زن دانش‌­آموخته، حداقل یک زن، بیکاری را تجربه می­‌کند. به گفته سازمان بین­‌المللی کار (ILO) زمانی که افراد واجد شرایط تصدی یک شغل به‌ویژه دانش‌­آموختگان در شرایط بیکاری ناظر بر عدم یافتن شغل در نظام رسمی اقتصاد قرار بگیرند، در دسترس‌­ترین حوزه، اقتصاد غیررسمی است که همواره گزینه‌­های در دسترس‌­تری دارد.

در سال‌­های گذشته دانش‌­­آموختگان و زنان بسیاری در جستجوی فعالیت اقتصادی راهی اقتصاد غیررسمی شده‌­اند. زنان فارغ‌­التحصیل پس از ورود نسبتا آسان به اقتصاد غیررسمی، ملزم به انجام کارهایی می­‌شوند که فارغ از قانونی یا غیرقانونی بودن آن، فاقد استانداردهای قانونی همچون بیمه کارفرما، عقد قرارداد و تبعیت از مفاد قانون کار است؛ بنابراین آنها با انجام کارهایی چون: تولید انواع خوراک و پوشاک در منزل، انجام کار دانشجویی، ارائه خدمات مراقبتی، دست‌فروشی و انواع کارهای توافقی برای بستگان و غیره، نقش‌­آفرینی در دنیایی نامرئی را آغاز کرده‌­اند که ماهیتا نادیدنی است و ارتباط روشنی با بخش رسمی اقتصاد ملی ندارد.

اقتصاد غیررسمی چیست؟

به‌طورکلی می‌توان گفت اقتصاد غیررسمی بخشی از اقتصاد ملی است که اغلب به تولید کالاها و خدمات قانونی در قالب شرکت‌های ثبت­‌نشده اختصاص دارد. هدف از انجام این نوع فعالیت­‌ها گریز از هر نوع نظارت قانونی، فرار از پرداخت مالیات و بیمه نیروی کار و خروج از کلیه تعهدات و الزامات قانون کار است. باوجوداینکه این بخش از اقتصاد لزوماً به فعالیت‌های اقتصادی غیرقانونی اختصاص ندارد، اما می‌­تواند دربرگیرنده اقداماتی چون تجارت مواد مخدر، اسلحه، قاچاق کالا و ارز و مواردی ازاین‌قبیل نیز باشد.

وجود وجه غیررسمی برای اقتصاد به‌ویژه در کشورهای درحال‌توسعه موضوعی مورد مناقشه میان صاحب­نظران است. عده‌­ای بر این باورند که اقتصاد غیررسمی نه‌تنها کارکردی حتی در نظام‌­های سرمایه‌­داری ندارد، بلکه یکی از تله‌­های دولت توسعه­‌گراست که آن را برای پنهان نمودن برخی فعالیت‌­های خود ایجاد می‌­کند. گروهی دیگر بر این باورند که اقتصاد غیررسمی با کارکرد پوشش روندهای حاشیه­‌ای همچون جذب مازاد تولیدات و گذر از موانع قانونی تولید، از ملزومات نظام‌­های اقتصادی پویا در جهان است (اسفندیاری و همکاران، ۱۳۹۲).

به گفته سازمان بین‌­المللی کار در سراسر جهان و در اقتصادهای درحال‌توسعه اغلب زنانی که تحصیلات بالاتری دارند، کمتر وارد این حوزه می‌­شوند. در واقع این حوزه بیشتر در تسلط زنانی بامهارت و سواد کمتر و اغلب مهاجر است (برگرفته از پایگاه اینترنتی روزنامه همشهری. 1397). اما در ایران آمارها حکایت از عکس بودن اوضاع دارد، به‌طوری‌که نرخ بیکاری زنان دانش‌­آموخته 25.3 درصد است درحالی‌که برای مردان این شاخص 12.4 درصد می­‌باشد. براین‌اساس احتمال یافتن شغلی در اقتصاد رسمی برای یک زن تحصیل‌کرده نسبت به مردی در شرایط برابر، با افزایش تحصیلات دانشگاهی کاهش می‌­یابد. بدین‌­ترتیب در ایران اساسا ادامه تحصیل هیچ تضمینی برای تغییر پایگاه اجتماعی-اقتصادی و مشخصا کسب درآمد ندارد.

در این شرایط باتوجه‌به سهم ۷۰ درصدی زنان از دانش‌­آموختگی در نظام آموزش عالی پیش‌­بینی می‌­شود که تعداد قابل‌توجهی از این زنان تحصیل‌کرده بنا به دلایلی چون مضیقه اقتصادی و میل به دستیابی به استقلال وارد مشاغل پنهان و غیررسمی شوند. تا جایی که زنان در حرفه کارگری غیررسمی سهمی ۲۵ درصدی دارند که در برابر سهم ۱۹ درصدی آنها در اقتصاد رسمی نشان از اشتغال بیشتر آنها به کارهایی دارد که در بهترین حالت کم‌­بهره و پرزحمت هستند. پایان‌­بندی این گزاره‌­های ملال‌­آور، گزارش مرکز پژوهش‌های عالی تأمین اجتماعی است که به‌موجب آن ۸۰ درصد شاغلان بدون بیمه بخش صنعت و خدمات را زنان به خود اختصاص داده‌اند.

حدیث مفصل این مجمل در این مقال نمی­‌گنجد اما آنچه گذشت به‌روشنی حاکی از نابرابری جنسیتی در بازار کار و تعمیق این نابرابری در مشاغل پنهان و غیررسمی دارد. زنان با تحصیلات عالی به دلیل فشار اقتصادی، بیشتر از مردان پذیرای مشاغل سخت و کم­‌بهره‌­اند و در پی یافتن فرصت اشتغال به هر قیمتی هستند، هرچند نابرابر، هرچند بی‌­ثبات و هرچند نامطمئن!

اقتصاد رسمی، زنان و حاشیه‌­نشینی

از وقوع انقلاب صنعتی تاکنون، در اکثر کشورهای جهان مردان بیشتر از زنان در بازار کار رسمی مشغول فعالیت هستند. صنایع اولیه در کشورهایی چون انگلستان، ایالات متحده آمریکا و فرانسه در قرن ۲۰م نخستین فرصت‌های شغلی به‌ویژه برای زنان متأهل محسوب می‌شدند. اما این رشد چشمگیر در قرن ۲۱م به‌ویژه در ایالات متحده آمریکا روندی بطئی داشته تا جایی که در سال ۲۰۱۹، زنان تنها ۳۹ درصد در بازار کار مشارکت داشته‌اند، درحالی‌که این رقم برای سال ۱۹۹۰ حدود ۵۱ درصد بوده است.

باید توجه داشت که الگوهای اشتغال زنان و نوسانات آن همواره تحت تاثیر نقش‌های جنسیتی در خانواده است، تا جایی که ۶۰۶ میلیون زن در جهان بیشتر زمان روزمره خود را صرف ارائه خدمات بدون دستمزد خانگی می‌کنند، درحالی‌که این تعداد برای مردان حدود ۴۱ میلیون نفر است.

در کشورهای درحال‌توسعه و به‌ویژه در ایران، به دلیل ظرفیت اندک اقتصاد رسمی و همچنین هنجار بودن «نان‌­آوری مردان»، زنان کمتر مجال ورود به مشاغل مرتبط با تخصص تحصیلی خود را پیدا می­‌کنند. به‌طوری‌که در فاصله سال­‌های ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۸ جمعیت شاغلین مرد از ۱۹.۹ میلیون نفر به ۲۲ میلیون نفر رسیده، درحالی‌که این جمعیت برای زنان از ۳.۹ میلیون نفر به ۵.۳ میلیون نفر رسیده و نرخ مشارکت زنان در این فاصله، از ۱۲.۴ درصد به ۱۵.۵ درصد بالغ شده است (پایگاه خبری آتیه آنلاین. ۱۳۹۹).

نرخ مشارکت اقتصادی ۱۶ درصدی زنان در بازار کار رسمی، خود گواهی بر این مدعاست که در صورت پیروزی زنان بر رقبا نیز در نقش­های رسمی اقتصادی به‌ویژه سمت‌­های مدیریتی و نمایندگی فضای کسب­‌و­کار از پیش‌­تعیین‌شده‌­ای در انتظار زنان است که آنان را ملزم به نقش‌­آفرینی با هویتی اقلیتی می‌کند. در اینجا با وجود افزایش بطئی شمار زنان در پست­‌های مدیریتی، هنوز بر سر میزان مشاهده‌­پذیری و قدرت نمایندگی آنها نگرانی­‌هایی وجود دارد. کمااینکه سمت‌های مدیریتی اندک‌شمار هستند و باقی زنان شاغل اغلب متصدی مشاغلی می‌­شوند که در پیوند با نقش­‌های خانوادگی آنها اعم از مادری و همسری همچون معلمی و پرستاری است.

پنهان­‌بودگی، فصل مشترک تجربیات شغلی زنان با تحصیلات عالی

با وجود فاصله‌­ای که میان این دو گروه زنان شاغل در اقتصاد رسمی و غیررسمی احساس می‌­شود و تفاوتی انکارناپذیر که در کیفیت انجام کار آنها وجود دارد، تجربه شغلی آنها دارای شباهت‌­هایی است که در یک‌فصل مشترک و مشخص مفصل‌­بندی می‌­شود. این فصل مشترک، مفهوم «پنهان‌­بودگی» به معنای تجربه­‌ای مستمر و مشترک در این دو حوزه شغلی برای زنان با تحصیلات عالی است. البته باید توجه داشت که «پنهان‌­بودگی» ناظر بر «دیده نشدن فعالیت زنان» در هر یک از ابعاد اقتصاد شامل رسمی و غیررسمی، از اقتضائات متفاوتی برآمده و وجوه عینی متفاوتی نیز خواهد داشت.

همچنین وجه دیگر اهمیت طرح این دو حوزه در کنار یکدیگر، رابطه هم‌­تکمیلی آنان است. به طوری که اگر نرخ مشارکت اقتصادی ۱۶ درصدی زنان با تحصیلات عالی در بخش رسمی -معادل یک‌پنجم مردان- با وجود مشارکت تحصیلی ۷۰ درصدی آنها تعجب­‌برانگیز باشد، تنها راه باقی­مانده برای کسب درآمد، اقتصاد غیررسمی با ۳ میلیون فعال زن است (هزاره مقدم. ۱۳۹۸). این در حالی است که بحران­‌هایی چون تحریم و کرونا، به سبب نامطمئن بودن شرایط کار، اوضاع را برای زنان دشوارتر می­‌کند، تا جایی که از زمستان ۹۸ در زمان همه­‌گیری کرونا هستیم، ۱۴۵ هزار زن نسبت به زمان مشابه در سال قبل بیکار شده‌­اند (خبرگزاری ایلنا. ۱۳۹۹).

در اقتصاد رسمی در طیف گسترده‌­ای از مشاغل، استیلای هنجارهای مردانه در الگوهای کار منجر به پنهان‌­بودگی نقش زنان با تحصیلات عالی می‌­شود. در واقع، فضای کسب‌­وکار سال‌هاست که توسط نسل‌­های متعددی از مردان در تعامل با یکدیگر ساخته شده و کاربران این فضا نیز اغلب مرد بوده‌­اند. زنانی که اغلب پیرو کسب مدارک دانشگاهی، داوطلب تصدی نقش­‌های حرفه‌­ای می‌­شوند، پنهان‌­بودگی را ناظر بر بازتعریف هویت خود در چارچوب الگوهای مردانه کار تجربه می­‌کنند؛ که این تنها وجه پنهان‌­بودگی نیست، اگر نابرابری در پاداش و ارتقاء سازمانی را نیز در نظر بگیریم.

برای زنان شاغل در بخش غیررسمی نیز، ماهیت شغل اساسا نظارت‌­ناپذیر بوده و صرف حضور در آن دال بر جداافتادگی از اقتصاد رسمی و پنهان ماندن فعالیت اقتصادی و آثار آن است. پنهان‌­بودگی در اینجا، به معنای شغلی زیرزمینی و فاقد هرگونه حق بیمه، امکان مشارکت اجتماعی و مفاد مربوط به قانون کار است.

بر اساس آنچه گذشت، زنان با تحصیلات عالی در جریان فعالیت اقتصادی، چه در عرصه رسمی اقتصاد و چه در حوزه غیررسمی آن، همواره نوعی از نامرئی‌بودن را تجربه می‌­کنند که با استمرار و تبدیل‌شدن به یک‌روند، در طول زمان پدیده «پنهان بودگی زنان» شکل می­‌گیرد.

سخن پایانی

شاید مرور و بازخوانی آمار تنها نقطه شروعی برای طرح این مسئله باشد که جایگاه زنان در بازار کار -رسمی و غیررسمی- کجاست؟ و ویژگی‌­های این جایگاه چه شرایط و پیامدهایی برای جامعه زنان دارد؟ در پاسخ به این سوالات و در مسیر ارائه یک تحلیل ساختاری، باید مقتضیات اقتصادی را در ارتباطی وثیق با مسائل فرهنگی دید. در واقع همان­طورکه بازماندگی شغلی زنان در بازار رسمی کار و پیوستن آنها به مشاغل پنهان می‌­تواند دلیل فرهنگی داشته باشد، استمرار فعالیت در مشاغل پنهان نیز زیر چتر هنجارهایی چون «کار زن برای زن» و «اولویت مرد به‌عنوان نان­‌آور» پشتوانه‌­های فرهنگی قدرتمندی دارد.

در این وادی، در کنار کم‌­شمار بودن فرصت­‌های اشتغال رسمی، تلاش سیاستگذار برای استیلای هنجارهای فوق در توسعه اشتغال پنهان در قالب‌­هایی چون مشاغل خانگی که اغلب وابسته به سرمایه‌­های خرد و وام­‌های بی‌­پشتوانه است، در بهترین حالت، تسکین موقت وضع وخیم موجود است. این نوع مشاغل که اغلب در بازاریابی دشواری­‌هایی را تجربه می­‌کنند، به‌راحتی بار بیکاری زنان دانش­‌آموخته را به بخش غیررسمی واگذار می‌­کنند. در ادامه مشاهده‌ناپذیری زنان در این مشاغل که ماهیتا پنهان، محدود و کم‌­بازده هستند، روزبه‌روز تشدید شده و استیفای حقوق ایشان دشوارتر خواهد شد. به‌عبارت‌دیگر زنان به این مشاغل وارد می‌­شوند، کار می‌کنند و حذف می‌شوند، بی‌­آنکه کسی متوجه شود.

این وضعیت در مشاغل رسمی، همچون زنان در مناصب مدیریتی نیز به گونه دیگری وجود دارد. براین‌اساس زنان با سهمی حداقلی از بازار کار رسمی که بخش قابل‌توجهی از آن را مشاغل مرتبط با نقش­‌های خانوادگی تشکیل می‌­دهد، نوع دیگری از پنهان‌­بودگی یا عدم مشاهده‌­پذیری را ایجاد می­‌کند. در این میدان، زنان یا به مشاغل شبه­‌خانوادگی خود اشتغال دارند و یا در صورت اشتغال در پست­‌های مدیریتی، اغلب تشویق به تمرکز بر حوزه­‌های زنانه می­‌شوند. هرچند که نقش‌­آفرینی در مدیریت کشوری در هر سطحی وظایف و مشکلاتی فارغ از جنسیت، برای فرد متصدی ایجاد و ایجاب می‌­کند. اما مسئله در جایی روشن‌تر می­‌شود که خود زنان نیز هویت مدیریتی خود را با ارجاع به هنجارهای مدیریت مردانه و از پیش موجود تعریف می‌­کنند و حتی در توصیف موفقیت­‌های چشمگیر خود و دیگر همتایان خواهند گفت: «ما خودمون یه پا مَردیم!»

در ادامه استیلای هنجار «کار زن برای زن» در ارزیابی پیامدهای عملکرد مدیر زن نیز آن را برای جامعه زنان مفید یا مضر می­‌دانند. براین‌اساس مدیر یا نماینده زن از زمان انتخاب و تصدی پست مدیریتی و یا نمایندگی، در ارتباط با / برای زنان ارزیابی می­‌شود. بدین ترتیب جنسیت به‌عنوان عاملی اثرگذار و یا حتی صفتی پایدار برای مدیریت زنان به شمار می‌­آید و پیرو آن پنهان‌­بودگی برای شخص مدیر زن و جامعه مورد تعامل وی وضعیتی مستمر و مستتر به شمار می‌­رود.

بنابراین می‌­توان این­‌چنین نتیجه گرفت که علاوه بر فشارهای روزافزون اقتصادی، غلبه هنجارهایی چون «کار زن برای زن» و «نان‌­آوری مردان» عرصه اشتغال را برای زنان روزبه‌روز تنگ­‌تر، اثر نقش‌­آفرینی زنان را کم‌رنگ‌تر و نام آنها به‌عنوان ایفاگران نقش‌­های شغلی محو و پنهان می­‌کند.

 

به قلم: دکتر لیلا عرب‌سرخی، دکترای جامعه‌شناسی، پژوهشگر

 

 

منابع:

  • اسفندیاری، علی‌­اصغر و همکاران. (۱۳۹۲). اقتصاد غیررسمی، خانه­‌داری و عوامل موثر بر آن. مطالعات اجتماعی-روان‌شناختی زنان. سال ۱۲. شماره  ۴. صص: ۱۱۴ – ۹۱.
  • اشرفی، محمد. (۱۳۹۷). ۶۱ درصد شاغلان جهان در اقتصاد غیررسمی فعالیت می­‌کنند. قابل‌مشاهده در: hamshahrionline.ir/x5sxp
  • پایگاه اینترنتی توسعه ایرانی. قابل‌مشاهده در: https://www.toseeirani.ir/fa/tiny/news-15416
  • پایگاه اینترنتی خبرگزاری ایلنا. (۱۳۹۹). زنان همچنان مشاغل خود را از دست می­‌دهند. قابل‌مشاهده در: https://www.ilna.news/fa/tiny/news-895927
  • پایگاه خبری آتیه آنلاین. (۱۳۹۹). آخرین وضعیت اشتغال و بیکاری زنان در مناطق شهری و روستایی. قابل‌مشاهده در: atiyeonline.ir/news/5452/
  • نجم­آبادی، افسانه. (1399). ترجمه: شیرین کریمی. چرا شد محو از یاد تو نامم. نشر بیدگل: تهران
  • هزاره مقدم، نسرین. (۱۳۹۸). در تب کرونا کسی به فکر زن‌­ها نیست. قابل‌مشاهده در: https://www.ilna.news/fa/tiny/news-881677
text to speech icon

کلید واژه ها: تحصیلات تکمیلی اشتغال زنان اندیشکده بانوان اقتصاد غیررسمی جهاددانشگاهی واحد الزهرا(س)


نظر شما :

محمدرضا کیانفر ۱۱ تیر ۱۴۰۲ | ۱۶:۴۳
. هادی طحان‌نظیف سخنگوی شورای نگهبان توئیتید: مجوز پلیس سوئد برای اهانت به قرآن به ابتذال کشیدن آزادی بیان است. آقای نظیف، پلیس سوئد آتش زدن قرآن را ممنوع کرده بود سلوان مومیکا شکایت کرد و گفت قرآن را خودم خریده‌ام مال خودم است می‌خواهم به مالم آتش بزنم دادگاه ممانعت پلیس را مخالف قانون اساسی تشخیص داد و حکم پلیس را لغو کرد. هر کجا هست دل آزار دل زاری هست، پای مگذار در آنجا که دل آزاری هست. شود از مرغ هوا قدرت آزادی سلب، اندر آن باغ که صیاد ستمکاری هست. سرور گرامی، تنها راه نجات میهن اتحاد ماست که هم‌صدا جمهوری اسلامی را تشویق به انجام دو فوریت نماییم: 1- قطع دشمنی با آمریکا برای دفع تهدیدات خارجی. 2- به رسمیت شناختن حق آزادی بیان مصوب قانون اساسی جهت حل مشکلات داخلی. با تشکر از توجه شما.