زنان و تعادل بین کار و زندگی: آیا کسبوکارهای خانگی راهحلی مناسب هستند؟
یادداشت زیر برگرفته از مقاله ای است که رابطه بین مشاغل خانگی زنان و امکان برقراری تعادل بین کار و زندگی یا آنچه اشتغال منعطف خوانده میشود را بررسی کرده است.
تعادل بین کار و زندگی یکی از چالشهای اصلی خانوادهها در قرن بیستویکم است. با افزایش فشارهای اقتصادی، نیاز به درآمد دوگانه در خانوادهها بیشتر شده است، بهطوریکه اکثر خانوادهها برای تأمین هزینههای زندگی به دو نانآور نیاز دارند. این فشارها بهویژه برای زنان که اغلب مسئولیتهای خانوادگی و مراقبتی را بر عهده دارند، چالشبرانگیزتر است. در این میان، خوداشتغالی و بهویژه راهاندازی کسبوکارهای خانگی بهعنوان یک راهحل بالقوه برای کاهش تعارض بین نقشهای کاری و خانوادگی زنان مطرح شده است. این یادداشت بر اساس مقالهای با عنوان "زنان و تعادل بین کار و زندگی: آیا کسبوکارهای خانگی راهحلی مناسب هستند؟" نوشته شده است و به بررسی این موضوع میپردازد که آیا کسبوکارهای خانگی میتوانند به زنان کمک کنند تا بین مسئولیتهای کاری و خانوادگی خود تعادل برقرار کنند.
تعادل بین کار و زندگی به معنای توانایی فرد برای کنترل زمان، مکان و نحوه کار است، بهگونهای که بتواند بین زندگی شخصی و حرفهای خود تعادل برقرار کند. با این حال، برای بسیاری از زنان، بهویژه آنهایی که مسئولیتهای خانوادگی سنگینی دارند، دستیابی به این تعادل دشوار است. جامعه اغلب از زنان انتظار دارد که نقش اصلی را در مراقبت از خانواده بر عهده بگیرند، در حالی که مردان بیشتر بر پیشرفت شغلی متمرکز هستند. این نگرش سنتی باعث میشود که زنان در مواجهه با تعارض بین کار و خانواده، انعطافپذیری کمتری داشته باشند و مجبور به انجام چندین نقش همزمان باشند. خوداشتغالی و راهاندازی کسبوکارهای خانگی بهعنوان یک راهحل برای زنان مطرح شده است که میخواهند بین کار و خانواده تعادل برقرار کنند. این نوع کسبوکارها به زنان امکان میدهند تا در محیط خانه کار کنند و انعطافپذیری بیشتری در مدیریت زمان داشته باشند. علاوه بر این، راهاندازی کسبوکارهای خانگی نیاز به سرمایه اولیه کمتری دارد و زنان میتوانند بدون نیاز به حضور فیزیکی در محیطهای کاری رسمی، به فعالیتهای اقتصادی بپردازند.
این مطالعه بر اساس بررسی ۶۲۶ کسبوکار خانگی در استرالیا انجام شده است و به مقایسه بین زنان و مردان و همچنین بین افرادی که مسئولیتهای خانوادگی دارند و آنهایی که ندارند، پرداخته است. یافتههای کلیدی این تحقیق نشان میدهد که انگیزههای اصلی برای راهاندازی کسبوکارهای خانگی شامل انعطافپذیری در سبک زندگی، تعادل بین کار و خانواده، و استقلال کاری است. این انگیزهها برای زنان، بهویژه آنهایی که مسئولیتهای خانوادگی دارند، اهمیت بیشتری دارد. اگرچه زنان و مردان هر دو به انعطافپذیری و تعادل بین کار و خانواده اهمیت میدهند، اما زنان بیشتر از مردان به این موضوعات توجه میکنند. با این حال، جنسیت بهتنهایی عامل تعیینکنندهای برای راهاندازی کسبوکارهای خانگی نیست، بلکه وجود مسئولیتهای خانوادگی (مانند مراقبت از کودکان یا والدین سالخورده) نقش مهمتری ایفا میکند.
- جنسیت بهتنهایی عامل تعیینکنندهای برای راهاندازی کسبوکارهای خانگی نیست، بلکه وجود مسئولیتهای خانوادگی (مانند مراقبت از کودکان یا والدین سالخورده) نقش مهمتری ایفا میکند.
زنان در مقایسه با مردان درآمد کمتری از کسبوکارهای خانگی خود کسب میکنند. این تفاوت تا حدی به دلیل ساعات کاری کمتر زنان است، زیرا بسیاری از زنان بهدلیل مسئولیتهای خانوادگی، زمان کمتری را به کار اختصاص میدهند. اگرچه زنان و مردان هر دو تمایل به رشد کسبوکار خود دارند، اما زنان معمولاً رشد کمتری را تجربه میکنند. این ممکن است به دلیل انتخاب زنان برای حفظ کسبوکارهای کوچک و انعطافپذیر باشد که به آنها امکان میدهد تا بین کار و خانواده تعادل برقرار کنند. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که کسبوکارهای خانگی میتوانند به زنان کمک کنند تا بین کار و خانواده تعادل برقرار کنند، اما این راهحل برای همه زنان مناسب نیست. بهویژه زنانی که به دنبال دستیابی به درآمدهای بالا و پیشرفت شغلی قابلتوجه هستند، ممکن است از این نوع کسبوکارها رضایت کم‒تری داشته باشند. علاوه بر این، کسبوکارهای خانگی اغلب با چالشهایی مانند دسترسی محدود به بازارهای بزرگ، نبود حمایتهای دولتی و محدودیتهای فرهنگی مواجه هستند.
از سوی دیگر، کسبوکارهای خانگی میتوانند برای زنانی که به دنبال انعطافپذیری بیشتر و کاهش تعارض بین کار و خانواده هستند، گزینهای جذاب باشد. این نوع کسبوکارها به زنان امکان میدهند تا در محیط امن خانه کار کنند و همزمان به مسئولیتهای خانوادگی خود رسیدگی کنند. با این حال، برای افزایش اثربخشی این کسبوکارها، نیاز به سیاستهای حمایتی از سوی دولت و نهادهای مرتبط وجود دارد. این سیاستها میتوانند شامل ارائه آموزشهای مهارتی، تسهیل دسترسی به بازارهای بزرگ و ارائه تسهیلات مالی برای زنان شاغل در کسبوکارهای خانگی باشد. کسبوکارهای خانگی میتوانند به عنوان یک راهحل برای زنان مطرح شوند که به دنبال تعادل بین کار و زندگی هستند. این نوع کسبوکارها به زنان امکان میدهند تا در محیط خانه کار کنند و انعطافپذیری بیشتری در مدیریت زمان داشته باشند. با این حال، این راهحل برای همه زنان مناسب نیست، بهویژه آنهایی که به دنبال دستیابی به درآمدهای بالا و پیشرفت شغلی قابلتوجه هستند. برای افزایش اثربخشی کسبوکارهای خانگی، نیاز به سیاستهای حمایتی و توسعهای از سوی دولت و نهادهای مرتبط وجود دارد. این سیاستها میتوانند به زنان کمک کنند تا در عین حفظ مسئولیتهای خانوادگی، به فعالیتهای اقتصادی موفقتری بپردازند. در نهایت، اگرچه کسبوکارهای خانگی میتوانند به زنان کمک کنند تا بین کار و زندگی تعادل برقرار کنند، اما این راهحل بهتنهایی کافی نیست. برای دستیابی به تعادل واقعی بین کار و زندگی، نیاز به تغییرات ساختاری در جامعه و محیطهای کاری وجود دارد تا زنان بتوانند بدون مواجهه با تعارضهای شدید، هم به پیشرفت شغلی و هم به مسئولیتهای خانوادگی خود برسند.
ترجمه و تدوین: مهسا تیزچنگ، دبیر کارگروه توانمندسازی اندیشکده بانوان، جهاد دانشگاهی واحد الزهرا(س)
منبع:
نظر شما :