چرا سیاستهای افزایش جمعیت در ژاپن، شکست میخورند؟ رویکردی جنسیتی به یک پدیده جمعیتشناختی
اندیشکدههای زنان، بهعنوان نهادهایی فعال در حوزه مطالعات جنسیت و خانواده، نقش برجستهای در ایجاد درک عمیق از مسائل این بخش و کمک به نهادهای بالادستی در جهت سیاستگذاری بهتر و کارآمدتر ایفا میکنند. اندیشکده بانوان جهاد دانشگاهی واحد الزهرا (س) در حال حاضر در ذیل دو طرح " مطالعه سیاستهای اشتغال منعطف زنان در جهان" و " طرح تقویت گفتمان تحکیم خانواده در ایران"، مسائل مبتلابه دو حوزه تحکیم خانواده و شیوههای اشتغال زنان را باهدف اندیشهورزی در این موضوعات در دستور کار دارد که باتوجهبه مبانی بومی، فرهنگی و اجتماعی کشور ما، هدف اصلی در نهایت توانمندسازی زنان همراستا با تقویت نهاد خانواده و تولید و تربیت نسل بالنده است. در این مسیر، مطالعه تجربیات سایر کشورهای جهان جهت شناخت علل شکست و موفقیت برخی سیاستها، قطعاً امری اثربخش است. مطلب زیر، به تجربه کشور ژاپن در تدوین سیاستهای جمعیتی و علل شکست این سیاستها باتوجهبه ابعاد خانواده، اشتغال و اقتصاد این کشور میپردازد.
نگرانی در مورد کاهش نرخ تولد در ژاپن از سال ۱۹۹۰ آغاز شد؛ زمانی که دولت نرخ باروری کلی ۱.۵۷ را برای سال ۱۹۸۹ اعلام کرد که پایینترین رقم از زمان پایان جنگ جهانی دوم بود. زمانی که این نرخ در سال ۱۹۸۹ تا این حد پایین رفت، بحرانی در جامعه ژاپن شکل گرفت که در این کشور از آن بهعنوان "شوک ۱.۵۷" یاد میشود. از دهه ۱۹۹۰ - دولت تلاش کرد تا با کمک به خانوادههای دارای فرزند کوچک، مانند گسترش دسترسی به خدمات مراقبت از کودک، این روند کاهشی را متوقف کند. طی سالهای بعد، سیاستهای مختلفی در جامعه ژاپن بهمنظور کنترل روند کاهش جمعیت مطرح شدند؛ از جمله افزایش ظرفیت مراقبت روزانه از کودکان، مراقبت روزانه رایگان برای کودکان ۳ تا ۵ساله (و برای کودکان خردسال در خانوادههای کمدرآمد) و آموزش پیشدبستانی رایگان برای همه. با وجود تمامی این موارد، نتایج بررسیها و آمارها نشان میدهند که نرخ باروری در کشور ژاپن همچنان روندی کاهش دارد.
متن زیر برگرفته از مصاحبه با دکتر یوریکو مگورا؛ جامعهشناس و استاد مطالعات جنسیتی در ژاپن است که سالها بهعنوان رئیس انجمن جامعهشناسی خانواده ژاپن، نماینده جایگزین ژاپن در مجمععمومی سازمان ملل متحد و نماینده ژاپن در کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد فعالیت داشته است. این مصاحبه که در سال ۲۰۲۳ در وبسایت بنیاد ارتباطات نیپون منتشر شد و در آن به تشریح دلایل عدم موفقیت سیاستهای افزایش جمعیت در این کشور و چالشهای مرتبط با این وضعیت پرداخته است؛ عوامل زیر را عنوان اصلیترین علل شکست سیاستهای فرزندآوری در ژاپن معرفی میکند:
- تغییر نگرش زنان در جامعه ژاپن
به اعتقاد مگورا، تحلیل مسائل اقتصادی و کلان جوامع، بدون درنظرگرفتن مسائل جنسیتی امری ناکامل است. وی بر این باور است که بدون نظر گرفتن تغییرات در آگاهی و رفتار زنان، نمیتوانیم به درک درستی از دلایل کاهش نرخ باروری برسیم. نتایج یکی از مطالعات مگورا که از طریق مصاحبههای عمیق با بزرگسالان ژاپنی انجام شده بود، نشان داد که از دهه ۱۹۸۰ به بعد، نگرشهای جنسیتی در میان زنان جوان ژاپنی بسیار سریعتر از مردان و زنان مسنتر در حال تغییر بوده است. زنان جوان به طور فزایندهای احساس میکردند که «ساختار جنسیتی» سنتی جامعه ژاپن که حوزه کار و زندگی زنان و مردان را به دو فضای خانه و بیرون از خانه تفکیک میکند، ساختاری بسیار محدودکننده است و درنتیجه آنان به موضوع ازدواج و همچنین زایمان نگرش منفی پیدا کردهاند.
- شرکت سالاری ژاپنی - Japanese Corporatism- و خانواده مدرن
به نظر این جامعهشناس، کاهش نرخ باروری در ژاپن تا حد زیادی نتیجه سیاستهای دولت و شرکتها پس از جنگ جهانی دوم برای تسریع رشد اقتصادی است. در اوایل دوران پس از جنگ در ژاپن، دولت به دلیل نگرانی از تأثیر رشد بیش از حد جمعیت بر اقتصاد، به طور فعالی روشهای کنترل باروری توسط زوجهای متأهل را ترویج کرد. شهرنشینی و صنعتیشدن سریع نیز خانوادههای کوچکتر را ترجیح میداد. سیاستهای خانوادگی شرکتها باهدف به حداکثر رساندن بهرهوری کارگر، با سیاستهای دولت که اولویت را به رشد سریع اقتصادی میداد، هماهنگ شد. تا اواسط دهه ۱۹۷۰، مفهوم کورپوریتیستی - شرکت داری؛ رابطه سهجانبه دولت، صنعت و نیروی کار - از خانواده مدرن ژاپنی شکل گرفت: یک شوهر کارمند سختکوش، یک زن خانهدار تماموقت و در حالت ایدهآل، دو فرزند. اثرات این دیدگاهها، همچنان در جامعه ژاپن ماندگارند.
- گسترش تأثیرات خارجی
به اعتقاد مگورا، تا پیش از دهه ۱۹۷۰، ساختارهای سنتی جامعه ژاپن اعم از هنجار بودن کارهای پارهوقت برای زنان، محسوبشدن مردان بهعنوان نانآور و درعینحال اهمیتدادن به حفظ غرور مردانه شوهر در خانواده از جمله مواردی بودند که مانع تداخل کار و خانواده در جامعه میشدند. اما پس از این زمان و با همسو شدن ژاپن با سیاستهای برابری جنسیتی جهانی و تصویب قوانینی در زمینه فرصتهای شغلی برابر و آگاه شدن زنان، فرض "جایگاه زن در خانه" زیر سؤال رفت. وی معتقد است پس از این که ادامه تحصیل و اشتغال زنان توسط مقامات دولتی عامل کاهش نرخ باروری در جامعه ژاپن مطرح میشد، زنان تأکید داشتند که تصمیمگیری در مورد بچهدارشدن یا نداشتن به عهده هر یک از آنهاست، نه سیاستمداران مرد و مقامات دولتی.
- شکاف آگاهی جنسیتی
به اعتقاد این جامعهشناس، با افزایش طول عمر مردم ژاپن به ۸۰ و حتی ۱۰۰ سال، نیمه دوم زندگی بزرگسالی قرار است بسیار طولانی باشد و زنان به دنبال گزینههای بیشتری برای خودشکوفایی هستند؛ بنابراین، زنان دوره زندگی استاندارد تجویز شده توسط جامعه را به چالش میکشیدند: اول ازدواج، سپس بچهداری، سپس تربیت کودک، و بعد مراقبت از سالمندان. مگورا معتقد است که یکی از عوامل مهم در پشت افزایش تمایل زنان ژاپنی به تأخیرانداختن یا کنارگذاشتن ازدواج و بچهدارشدن، شکاف بین زن و مرد از نظر نگرشهای نقش جنسیتی است.
- سیاستگذاری غلط در حوزه فرزندآوری
دولت ژاپن بر این فرض عمل کرده است که هزینههای اقتصادی بچهدارشدن و مراقبت از آنها دلیل اصلی کاهش نرخ تولد است و با این ذهنیت سعی کرده است با بهبود محیط پرورش فرزند و هدایت حمایتها به خانوادههای جوان، این مشکل را حل کند. البته حمایت عمومی از سلامت و رفاه کودکان مهم است، اما نمیتواند بهتنهایی نرخ باروری را افزایش دهد.اگر چه ازدواج و فرزندآوری تا حد زیادی به تصمیمات افراد و انتخابهای شخصی آنان وابسته هستند؛ اما نباید نقش دولتها و سیاستهای کلان کشورها در زندگی شخصی افراد را نادیده گرفت. در نهایت، مگورا معتقد است که بزرگترین مقصر در بحران جمعیتی ژاپن، بخش صنعت این کشور است. او معتقد است پایداری نگرشهای پدرسالارانه در میان کارگزاران اقتصادی، بزرگترین دلیل ادامه کاهش نرخ تولد است و باید با کمک ترتیبات و سیستمهای سازگار با نیازهای کارمندانی که میخواهند ازدواج کنند و بچهدار شوند، به شکاف جنسیتی در سطح محل کار رسیدگی کرد. از سویی شرکتها در پاسخ به رکود اقتصادی، استخدام کارمندان دائمی را کاهش میدهند و وابستگی خود را به کارکنان موقت با دستمزد کمتر و سایر کارگران غیررسمی افزایش میدهند. مردانی که موقعیت اقتصادی متزلزلی دارند، اغلب احساس میکنند که برای ازدواج واجد شرایط نیستند، زیرا فاقد امنیت شغلی، حقوق خوب و یک مستمری مناسب هستند و زنان آنان را بهعنوان شریک زندگی مطمئن نمیبینند. در نهایت این پژوهشگر حوزه زن و خانواده معتقد است که سیاستهای دولتی نتوانستهاند نرخ باروری ژاپن را افزایش دهند، زیرا چنین عواملی را در نظر نگرفتهاند.
منبع: https://www.nippon.com/en/in-depth/d00906/
ترجمه و تدوین: الهام مروتی؛ دبیر کارگروه سلامت اجتماعی اندیشکده بانوان جهاد دانشگاهی الزهرا (س)
نظر شما :